ღ لـحـ -ـظـ_ـهـ هایـ دلــ-ـتــنـ ـگـی ღ

нєѕα∂αтє яєƒιq αz яєqαвαтє яαqιв кнαтαяηαк тαяє(◕‿-)

آرزو دارم فراموشت کنم اما چگونه؟

از نهیب سینه خاموشت کنم اما چکونه؟

آروز دارم در آغوشت کشم من بی مهابا

دست خود را حلقه بر دوشت کنم اما چگونه؟

دست هایت را بگیرم پیش چشمانت بمیرم

زلف خود را همچو تن پوشت کنم اما چگونه؟

سر به دامانت گذارم تا که جان در سینه دارم

خواب نازی در کنج آغوشت کنم اما چگونه؟

آغوش

نوشته شده در چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:25 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند.



می بینند که دیگر دوستم نداری



اما هنوز تشنه دیدنت هستند...

نوشته شده در چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:8 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

خونه خوبه خونه

مامانم "امیده"

.

.


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:53 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

qalb

نوشته شده در سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,ساعت 10:26 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

اگه یه وقتایی مغلطه کردم ، لغُز خوئدم ، قمپز در کردم ، غوقاج رفتم و خروس بی محل شدم ، تو شبهای عزیز قدر بدجوری توو آمپاس شدیدم و محتاج دعا ... پس برام دعا کنید که به ضرص قاطع میگم قسم به حس مقدس مادرانه هر چی بوده بی شائبه بوده... بگو خب...=)) خنده

نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:,ساعت 13:9 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

کابوس امشبم شده ای تو؛

دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد

و حال میگوید برو...

تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم!

کابوس

 

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:33 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن


آیینه با تمام یک رنگیش


دست چپ و راست را


به تو اشتباه نشان می دهد...

آیینه

نوشته شده در جمعه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 23:32 توسط ๓αнѕαηαηαz| |

می گویند:

خوش به حالت!


از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی … !


نمی دانند بعضی دردها


کمر خم می کنند، نه ابـرو...!

 درد

نوشته شده در جمعه 4 مرداد 1392برچسب:,ساعت 23:18 توسط ๓αнѕαηαηαz| |


Power By: LoxBlog.Com